محسن یزدی

سوژه‌هایی که مجوزش را «بی‌بی‌سی» صادر می‌کند/ رسانه را ذلیل نکنیم

محسن یزدی مدیر شبکه مستند درباره امکان پرداختن به برخی موضوعات و شبهات در صداوسیما بیان کرد که گاهی بی‌بی‌سی و من‌وتو هستند که با پرداختن به یک موضوع، مجوز را برای ما هم صادر می‌کنند.

به گزارش پایگاه خبری افشاگری/عطیه موذن: «رادیو تلویزیون باید مستقل و آزاد باشد و همه گونه انتقاد را با کمال بی‌طرفی منتشر سازد.» (صحیفه نور، جلد ۱۲، صفحه ۲۳) این عبارت از امام خمینی رحمه الله علیه شاید لازم است سرلوحه اصلی همه مانیفست‌ها و سیاستگذاری‌های صداوسیما قرار بگیرد. اصلی که بارها در صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران به آن خدشه وارد شده است و این رسانه گاه در سطحی‌ترین و نازل‌ترین مباحث و دغدغه‌های مردمی استقلال خود را از دست داده است.


امام خمینی در صحیفه نور و در جلد ۱۹ نیز توصیه دیگری دارند «ما باید به مردم ارزش بدهیم، استقلال دهیم و خودمان کنار بایستیم و روی خیر و شر کارها نظارت کنیم. ولی اینکه تمام کارها دست ما باشد، رادیو و تلویزیون دست ماها باشد اما آن بیچاره‌ها که کار می‌کنند هیچ چیز دستشان نباشد، ولی ما که هیچ‌کاره هستیم دست ما باشد، به نظر من این صحیح نیست…» که اگر همین یک توصیه اصل و اساس رسانه قرار بگیرد دیگر در چاره‌اندیشی نسبت به انتشار یا عدم انتشار آنچه با زندگی و دغدغه‌های مردمی سر و کار دارد تردیدی به وجود نمی‌آید و در جنگ بلامنازع رسانه‌ای به جای سکوت و سپردن مرجعیت و اطمینان به دست تریبون‌های دشمنان خود وارد میدان می‌شویم. اتفاقی که طی همین روزهای گذشته بارها توانست عنوان «هوشمندانه» را به برخی سیاست‌های رسانه‌ای تلویزیون اطلاق کند.


البته شاید هر شبکه‌ای و هر بخشی نتواند محل همه بحث‌های مناقشه برانگیز کشوری باشد اما بسیاری از اتفاقات مهم و کلان و ملتهب کشور که گاه سوژه رسانه‌های فارسی زبان می‌شود تا معضلات اجتماعی و حتی رویدادهای ساده‌ای که نپرداختن به آن‌ها می‌تواند به بحران تبدیلشان کند می‌تواند در فضایی مستندگونه برای مخاطب طرح و ساده سازی شود.


حدود یک و نیم سال از مدیریت محسن یزدی در شبکه مستند می‌گذرد و در گفتگویی با این مدیر فعلی و فعال سابق عرصه رسانه و روزنامه‌نگاری درباره ضرورت پرداختن به مسائل مهم کشوری و آنچه که گاه از آن با عنوان «مصلحت» و «منافع ملی» تعبیر می‌شود سخن گفته‌ایم.


محسن یزدی در بخش نخست این گفتگو به طرح نکاتی درباره انتصاب پیمان جبلی به ریاست سازمان صداوسیما و تحولات ناشی از این انتصاب پرداخت.


قسمت دوم و پایانی این گفتگو را در زیر می‌خوانید:


* یکی از رویکردهایی که شبکه مستند می‌تواند بستر خوبی برای کار در این حوزه باشد مستندهایی در حوزه دفاع مقدس است مخصوصاً در حوزه‌هایی که شبهات مختلفی درباره آن‌ها وجود دارد مثل عملیات کربلای چهار که شاید مستندهایی هم درباره آن ساخته شده باشد اما به قدر کافی موثر نبوده‌اند و گویی بیشتر سکوت کرده‌ایم. درحالیکه رسانه‌های فارسی زبان به‌راحتی مسائلی را که ما درباره آن سکوت کرده‌ایم دستمایه قرار می‌دهند. یا یک فایل صوتی را تبدیل به یک مانور رسانه‌ای می‌کنند در حالی که پرداختن به آن فایل اینجا تابو بوده است. این‌ها چقدر می‌تواند در شبکه مستند مورد توجه قرار بگیرد؟


البته فراموش نکنیم که شرایط بهتر شده و واقعاً امیدواریم که این تغییرات ادامه داشته باشد. زمانی به‌شوخی می‌گفتم گاهی بی‌بی‌سی باید برای ما مجوز صادر کند تا درباره موضوعی صحبت کنیم یا نکنیم! اگر بی‌بی‌سی درباره آن حرفی بزند، ما باید بدویم و جواب بدهیم اما اگر چیزی نگوید، ما هم اجازه نداریم حرف بزنیم. این بسیار دردناک است. روحیه‌ای هم در برخی چهره‌های فرهنگی ما وجود دارد که مدام به‌دنبال پاسخگویی هستند. روحیه عکس‌العمل دارند، نه عمل. مدام می‌گویند ببینید بی‌بی‌سی چه گفته است، برویم به آن پاسخ بدهیم! همین که من مدام به دنبال جواب دادن باشم، یعنی یک بر هیچ، عقب هستم. اگر می‌توانی، تو کاری بکن که آن‌ها مجبور به پاسخ شوند. همین مسائل نشان می‌دهد که این جنس آدم‌ها رسانه را نمی‌شناسند. کاش بی‌بی‌سی و من‌وتو در خانه برخی از این آقایان خاموش می‌شد تا یکسره آن‌ها را به رخ ما نکشند! تا یک کاری هم می‌سازیم، می‌گویند ببینید بی‌بی‌سی چه ساخته و چقدر کارش را بلد است...



* مدیران صداوسیما یا بیرون از سازمان؟


هم داخل و هم بیرون سازمان هستند. وقتی هم که یک کار خوب می‌سازی، می‌گویند نه به‌صلاح نیست که این کار پخش شود. حالا باید دید چه کسی این صلاح را تشخیص می‌دهد؟ متر و معیار تشخیص آن چیست؟ اینکه نمی‌شود زن و بچه من یک حرفی بزنند، بعد براساس گفته آن‌ها بیایم و اعلام کنم، فلان کار به صلاح نیست. بله این درست است که آنچه به صلاح نیست، نباید پخش شود، اما سوال بسیار مهم این است که مترومعیار تشخیص این صلاح چیست؟ بعضی از این آقایان اساساً تلقی‌شان از مخاطب غلط است!


زمانی به‌شوخی می‌گفتم گاهی بی‌بی‌سی باید برای ما مجوز صادر کند تا درباره موضوعی صحبت کنیم یا نکنیم! اگر بی‌بی‌سی درباره آن حرفی بزند، ما باید بدویم و جواب بدهیم اما اگر چیزی نگوید، ما هم اجازه نداریم حرف بزنیم * مساله این است که هنوز در تعریف از مصلحت و منافع ملی مشکل داریم و خیلی از مسائل گفته نمی‌شود....


نسبت به منافع ملی بحث نیست درواقع ما سر اینکه چه بگوییم مشکلی نداریم سر اینکه چطور بگوییم یا فلان طور نگوییم که مردم برداشت بد نکنند مساله داریم. مردم باهوش اند. مردم کم اطلاع هستند اما بسیار باهوشند.


* شما گفتید نمی‌توان سفارشی کار کرد که بگویید درباره فلان موضوع مثل حجاب مستند بسازید اما چقدر وارد سفارش مستندهای جریان ساز خواهید شد؟


ما به صورت مشخص مدت هاست دو حوزه تاریخ پهلوی و جنگ هشت ساله را پیگیری می‌کنم.



* اخیراً هم برنامه «مثبت نگاتیو» را در همین حوزه جنگ داشته‌اید که به برخی شائبه‌ها هم می‌پردازد.


بله این برنامه هم برنامه صریحی خواهد بود و این هم از برنامه‌هایی است که نگران بودیم آن را تبلیغ کنیم. شاید هم نمی‌دانم دچار خودسانسوری شدیم اما نگران بودیم از نهادها و مراکز مختلف بگویند چرا اینها را بیان کردید. ما در کشوری زندگی می‌کنیم که یک اتفاق خیلی خیلی مهم را همه می‌فهمند و برخی آقایان فکر می‌کنند که نباید درباره آن حرف زد. ما معتقدیم باید با مردم حرف زد مردمی که به شدت باهوش اما کم اطلاعند. اگر مردم را به رسمیت بشناسند و به شعور آن‌ها احترام بگذارند می‌توانند با آنها حرف بزنند والا دیگر کسی از شما نمی‌پذیرد بگویید فلان گزاره این چنین است. برخی از آقایون دروغ می‌گویند. چرا دروغ می‌گویند مگر دروغ حرام شرعی نیست. راست و پوست کنده به مردم بگویند نتوانستند کاری را انجام دهند یا انجام ندادند یا اشتباه کرده‌اند.


* خیلی از آسیب‌های فرهنگی ما جنس اجتماعی دارد و ریشه آن در معضلات اجتماعی است از ماجرای تتلو و طرفدارانش گرفته تا بلاگرها و دیگر مسائل این چنینی که می‌تواند در جنس مستندگونه به چنین مستندهایی پرداخته شود و حتی مثل پرداختن به یکی مثل سحر تبر مدل امنیتی پیدا نکند.


در چنین فضایی مثال ماجرای بنزین مثال خوبی است که چطور می‌شود با رسانه اتفاق بزرگی را در حد منافع ملی کلان رقم زد. که باز هم به نوع مدیریت برمی‌گردد، برخی از اقایون در حد رسانه نیستند مدیرانی هستند که اگر راه و شهرسازی هم لازمشان داشته باشد می‌توانند آنجا مدیر باشند، در مس کرمان هم می‌توانند مدیر باشند و اینجا هم که به آنها میز می‌دهند ادعای مدیریت دارند. اگر ذهن شما فرهنگی و رسانه‌ای نباشد و قلبا به مردم احترام نگذارید نمی‌توانید وارد میدان شوید. باید با مردم صادقانه رفتار کنید. امروز رفتارهای نمایشی زیاد است و اگر از سمت ما به عنوان آدم‌های حزب اللهی باشد بسیار قبیح تر است. رفتارهای نمایشی و آنچه که به عنوان شان و شئونات سازمانی یاد می‌شود واقعاً گاهی تهوع‌آور است.



* کاش مصداق بیاورید...


شئوناتی که مدیران برای خود تعیین می‌کنند که مثلاً شأن سازمانی من این است که با فلان خودرو این طرف و آن طرف بروم. هزینه‌هایی که برای دفاتر و ساختمان‌هایشان می‌کنند. یک سالن درست می‌کنند با هزینه‌های بالا…. لوازم و دکوراسیون به روز برای اتاق‌هایشان ولی نتیجه و کار هیچ…


* در همین سازمان هم چند باری شنیده‌ایم برخی مدیران هزینه‌های کلانی در حد چند صد میلیون برای دفاتر خود انجام داده‌اند و شأن سازمانی نمی‌بینند که پاسخگو باشند!


شأن سازمانی این است که اگر برای مردم کار می‌کنید به آنها پاسخگو باشید نه اینکه از سنگ و وسایل گران قیمت در دفتر خود استفاده کنید که شأن سازمانی‌تان را به رخ بقیه بکشید. البته من در سازمان خودمان انصافاً این چیزها را خیلی کم دیده یا شنیده‌ام ولی کلاً در کشور این مشکلات کم نیست. امیدوارم امروز کمتر شده باشد.


* و در نهایت فکر می‌کنید ممکن است سمت فضای اجتماعی بیشتر سوق پیدا کنید؟ و اصلاً شبکه مستند می‌تواند جای چنین مستندهایی باشد؟


من کم اطلاع هستم در این حوزه اما با همین نگاه باید واکاوی کرد که در این باره چگونه حرف بزنیم که به نفع کشور باشد و این معضل از بین برود. منظورم محافظه کاری نیست. منظورم این است که درباره فقر، حاشیه‌نشینی و… چگونه باید حرف بزنیم که وقتی یک کارگر خسته شب پای تلویزیون می‌نشیند غمش بیشتر نشده و ناامید نشود. بعضی واژه‌ها دستمالی شده است اما امید شرط بقای زندگی است و ما حق نداریم امید را از کسی بگیریم. باز هم تاکید می‌کنم این‌ها محافظه کاری نیست ما موضوعاتی این چنینی هم پخش کرده‌ایم اما همیشه با خودم جنگیده‌ام که پخش آنها لازم بوده است یا خیر.


* یعنی ابتدا با خودتان چالش داشته‌اید؟


دقیقاً که آنچه را که پخش می‌کنم نفعش برای مردم بیشتر است یا ضررش. در برخی حوزه‌ها می‌دانم ولی در حوزه اجتماعی واقعاً نمی‌دانم. اگر کسی اینقدر شناخت دارد که به ما بگوید چه مسیری را باید برویم استقبال می‌کنیم. البته واقعیت این است که خودمان هم زیاد در این باره مشورت می‌کنیم ولی مثلاً حاشیه‌نشین ها که تعداد بالایی هم دارند چطور باید به آنها بپردازیم خودش مساله است. ما در همین زمینه حاشیه‌نشینی، مستندی داشتیم که درباره جنوب شهر مشهد بود و اسم برخی ارگان‌های مهم را هم در آن آوردیم. در این باره تعارف نداشته‌ایم اما شکل پرداخت به موضوع برای خود ما مساله است.


* درباره شخصیت‌های ملی و میهنی در سریال سازی و درام چالش‌های زیادی وجود دارد درحالیکه در مستند بهتر می‌توان به آن‌ها پرداخت. مستندهایی درباره شهید همت یا شهید باکری و...


نه اینگونه نیست من نمی‌توانم اسم ببرم ولی برخی از شخصیت‌های مهم ملی و میهنی را به سمتشان هم بروید پیر می‌شوید. از نزدیکان تا دیگران روی آن حساسیت دارند. حتی گاهی خود شخصیت هم زنده بوده است و مثلاً خواسته‌ایم درباره برخی علما مستندی بسازیم و اصلاً اجازه نداده‌اند و البته از سر صدق گفته‌اند همین بودجه را صرف فقرا کنید. گاهی کار ساخته می‌شود ولی آخر سر به نمایش هم نمی‌رسد.


* بالاخره با همین چالش‌ها برخی مستندسازی کرده‌اند مثلاً مهدویان که حتی برخی همین مستندهایش را از فیلم‌هایش بهتر می‌دانند.


ما مستندهای درجه یک جذاب زیاد داریم که دیده هم نشده است.


سوژه‌هایی که مجوزش را «بی‌بی‌سی» صادر می‌کند/ رسانه را ذلیل نکنیم


* بیشتر منظور شخصیت‌هایی است که پرداختن درام و روایت قصه سریالی آن‌ها چالش زیادی دارد.


ما الان مستندی به‌صورت مشارکتی درباره شهید باکری می‌سازیم. درباره شهید همت هم کارهای داستانی در حال انجام است. البته مستند هم چالش زیادی دارد و می‌دانم که البته اینها دلیل کم کاری نمی‌شود. در عین حال مجموعه خوبی هم در حوزه جنگ داریم که مصاحبه‌های مختلفی با بعثی‌ها دارد و علاوه بر آن «بعلاوه نگاتیو» که هرچه جلوتر می‌رود جذاب‌تر می‌شود.


* یکی از برنامه‌هایی که در نظرسنجی اخیر صداوسیما رتبه سوم پربیننده ها را به دست آورد مستندهای حیات وحش بود. آیا برای شما هم جالب توجه است که در شبکه‌ای که اینقدر کار می‌شود مستند تامینی رتبه اول را داشته باشد؟


نکته‌ای می‌گویند که مستند خارجی درباره حیوانات چرا اینقدر پربیننده است درحالیکه این مستندها بسیار گران قیمت هستند. یکی از ژانرهای بسیار پرهزینه، جذاب و پرطرفدار در همه جا این مستندهاست، دوربین‌های گران قیمت و تجهیزات و افراد درجه یک دارد معلوم است جذاب می‌شود. البته این اتفاق از دوره سلیم غفوری مدیر پیشین شبکه مستند رخ داد که او نوعی این مستندها را در شبکه برندسازی کرد.


می‌گویند که مستند خارجی درباره حیوانات چرا اینقدر پربیننده است درحالیکه این مستندها بسیار گران قیمت هستند. یکی از ژانرهای بسیار پرهزینه، جذاب و پرطرفدار در همه جا این مستندهاست، دوربین‌های گران قیمت و تجهیزات و افراد درجه یک دارد معلوم است جذاب می‌شود * من می‌گویم چرا این برندسازی روی تولیدات خود ما نیست؟


این اتفاق به موارد زیادی بر می‌گردد. اینکه موضوع چقدر جذاب باشد، چقدر درباره آن کار با کیفیت ساخته شود و تعداد آن چقدر است. ما تقریباً ۳۶۵ روز سال را منهای یک یا دو روز در هفته این مستندها را پخش می‌کنیم و این کمک می‌کند تا این مستندها دیده شود درباره همه مستندها دست آنقدر باز نیست.


* برای شما به‌عنوان مدیر شبکه این دلخورکننده نیست که روی این همه برنامه سرمایه گذاری می‌کنید و مستند خارجی بیشتر دیده می‌شود.


این سوال غلط است چون اینها گونه‌ای از مستندهای جذاب در تمام دنیاست. ما در داخل هم مستندهایی داریم که برندسازی شده و خیلی خوب دیده می‌شود مثل مستند ایرانگرد که شبکه یک تولید می‌کند.


* خب ترجیح ما هم این است که این مجموعه هم حداقل جزو پربیننده‌ها باشد.


خیلی مسائل باید دست به دست هم بدهد. خیلی سخت و مشکل است و خود من هنوز نتوانسته‌ام برنامه‌ای را به جایی برسانم که ۳۰ درصد بیننده داشته باشد. موضوع در این حد جذاب، برنامه سازی که بتواند این کار را بکند و مخاطبی که اینقدر فراگیر باشد. تلاش خود ما این است که این مستندسازان بتوانند بیشتر کار کنند.


* رهبر انقلاب شهریور ماه امسال سخنانی داشتند درباره ابزارهای رسانه‌ای مثل سینما و صداوسیما و اینکه چطور این ابزار می‌توانند به بازسازی فرهنگی منجر شوند، فکر می‌کنید صداوسیما چه نقشی در این حوزه می‌تواند داشته باشد؟


در حوزه رسانه ابتدا باید رسانه در درست فرد اهلش باشد و دوم اینکه رسانه باید اعتماد به نفس داشته باشد. رسانه هر کدام از اینها را که نداشته باشد به بیراهه می‌رود. اگر اعتماد به نفس داشته باشد شأنیت خود را به گونه‌ای می‌داند که وارد مطالبات و دغدغه‌ها شود. از طرف دیگر اگر دست اهلش باشد می‌تواند به درستی کارش را پیش ببرد. ما در برخی موقعیت‌ها رسانه را آنقدر ذلیل کرده‌ایم که دیگر نمی‌تواند سر بلند کند. ما فکر می‌کنیم باید بگوییم همه چیز خوب و گل و بلبل است اصلاً اینگونه نیست. برای گفتن خوب‌ها هم باید همه چیز و حتی بدها را بگویید تا خوب‌ها به چشم بیایند و مردم هم باور کنند.


* تاکید رهبر انقلاب روی بازسازی بوده است، خلاها و مشکلات را شما بهتر می‌دانید در اولین اقدامات فکر می‌کنید چه باید انجام شود.


در سازمان و در کل حوزه فرهنگ دو نگاه وجود دارد که افراد مختلفی این دو نگاه را نمایندگی می‌کنند که اتفاقاً دلسوز هم هستند. حالا گاهی برخی به گونه‌ای حرف می‌زنند که انگار این دو نگاه از دو جبهه کفر و اسلام اند. این شکل نگاه افراطی، اجازه نقد را می‌گیرد و اجازه نمی‌دهد تا با صحبت و بحث به شکل درست برسیم. هر دو طیف نظرات متفاوتی دارند که از نظر هر یک رسانه باید به شکلی باشد. با این حال فکر می‌کنم مدلی که در دوره جدید سازمان صدا و سیما پیش گرفته شده درست تر و مفیدتر است.

اگر خوشت اومد لایک کن
0
آخرین اخبار