به گزارش پایگاه خبری افشاگری به نقل از گروه امام و رهبری خبرگزاری تسنیم، نشست «تحلیل مواجهه رهبر معظم انقلاب اسلامی با پدیده مقاومت و مسئله فلسطین» از سلسله نشستهای تبیینی «روشنا» به همت مرکز مطالعات راهبردی خبرگزاری تسنیم، با حضور سیدمهدی موسوینیا عضو هیات علمی دانشگاه امام حسین (ع)، جعفر درونه رئیس مرکز مطالعات راهبردی تسنیم و جمعی از اعضای این مرکز برگزار شد.
در این نشست، موسوینیا چهار سطح متفاوت از عقلانیت را برشمرد که در مواجهه مقام معظم رهبری با پدیده مقاومت و مسئله فلسطین، قابل ردیابی است؛ این چهار سطح عبارتند از: عقلانیت دوراندیش، عقلانیت تحولخواه، عقلانیت ارزشمحور، عقلانیت معنویتگرا.
با این مقدمه، آنچه در ادامه میآید، مشروح مباحث مطروحه در نشست «تحلیل مواجهه رهبر معظم انقلاب اسلامی با پدیده مقاومت و مسئله فلسطین» است:
موسوینیا: بحثی که من میکوشم به صورت مختصر و مفید خدمت دوستان ارائه دهم، مواجههای است که رهبر معظم انقلاب اسلامی طی حدودا یک سال و نیم گذشته با پدیده مقاومت و مسئله فلسطین داشتهاند. این موضوع را از این جهت انتخاب کردم که انقلاب اسلامی توانسته رویکرد جدیدی در زمینه مواجهه با پدیدههای سیاسی، اجتماعی و موضوعات مختلف در جهان معرفی کند. کاربست این موضوع را میتوانیم در موضوعات گوناگون بررسی کنیم؛ اینکه نگاه انقلابی حضرت آقا چه کاربستی در مسئله مقاومت و فلسطین دارد، به نظرم موضوع مهمی بود که هم به ایام اخیر و هم به ایام الله دهه فجر ارتباط دارد.
مقایسه انقلاب مصر و انقلاب ایران در آینه بیانیه گام دومدر ابتدای بحث، به بیانات رهبر انقلاب استناد میکنم و بعد وارد مباحث میشوم. ایشان در خطبههای نماز جمعه نصر که سیزدهم مهر 1403 برگزار شد، فرمودند: « در غزه اسلام در برابر همه شرارت و پلیدی سینه سپر کرده است.» یعنی جنگ بر سر موجودیت است و در اینجا تقابل دو جبهه را شاهد هستیم.
ایشان در بخش دیگری از خطبههای نماز جمعه نصر فرمودند: « طوفانالاقصی و مقاومت یکساله غزه و لبنان، رژیم غاصب را به جایی رساند که مهمترین دغدغهاش بشود حفظ موجودیت خود؛ یعنی همان دغدغهای که رژیم غاصب در سالهای اول ولادت نحسش داشت. این بدین معناست که مجاهدت مردان مبارز فلسطین و لبنان توانسته است رژیم صهیونی را 70 سال به عقب برگرداند.»
جمله آخری که از فرمایشات ایشان انتخاب کردم، به بیانات ایشان در سالگرد ارتحال حضرت امام (ره) بازمیگردد؛ آنجا که فرمودند: «رژیم صهیونیستی به دست خودش خود را در یک دالان بنبستی انداخت که شکستها پشت سر هم و پی در پی به سراغش خواهند آمد و به حول و قوه الهی از این دالان راه نجاتی پیدا نخواهد کرد.» این سه جمله را مدنظر داشته باشید تا من به سراغ مباحث دیگر بروم.
زمینه و زمانهی تجلی خرد ایرانی
ما به طور خاص از حوالی مهر 1402 شاهد رخدادهایی بودیم. مدتی قبل از ماجرای معروف 7 اکتبر که طوفانالاقصی را داشتیم، جهان از شدت محاصره فیزیکی، روانی و محاصره افکار نسبت به مسئله فلسطین در بهت فرو رفته بود. از یک طرف زمزمههایی در مورد جنگی فعالانه و تمام عیار توسط رژیم صهیونیستی علیه غزه و لبنان دیده میشد که به طور خاص، عملیات پیشدستانه طوفانالاقصی در مهر ماه سال گذشته محاسبات رژیم صهیونیستی و آمریکا را در این زمینه بر هم زد. پس از آن هم ما شروع عملیات رژیم صهیونیستی و جنگی که علیه غزه آغاز شد را داشتیم. البته جنگ که از گذشته بود، تشدید جنگ علیه غزه اتفاق افتاد و به یک معنا باید نام این جنگ را نسلکشی در غزه بگذاریم. مدتی بعد یعنی در ابتدای سال 1403 شاهد گسترش جنگ به سوی جمهوری اسلامی بودیم. آنجایی که به کنسولگری ایران در سوریه حمله شد و شهید زاهدی و بزرگوارانی دیگر به شهادت رسیدند. در ادامه، واکنش جمهوری اسلامی ایران را در قالب عملیات وعده صادق 1 داشتیم. خرداد ماه امسال، نامه رهبر معظم انقلاب به دانشجویان آمریکایی را داشتیم. سپس جنگ به لبنان گسترش پیدا کرد. تلاش برای حذف رهبران مقاومت در دستور کار دشمنان قرار گرفت. از شهید اسماعیل هنیه گرفته تا شهید سید حسن نصرالله و برخی دیگر از شهدای رده یک حزب الله لبنان و جهان اسلام و شهید سنوار. البته آنگونه که متوجه شدیم، شهید سنوار بر اثر یک اتفاق به شهادت رسید نه یک عملیات اطلاعاتی و امنیتی از پیش طراحیشده. اما بالاخره شهادت ایشان هم در ادامه حذف رهبران مقاومت بود. سپس عملیات وعده صادق 2 را داشتیم. اتفاق بعدی که خوشایند نبود، سقوط دولت سوریه بود. در ادامه هم ماجرای آتشبس لبنان، غزه و تبادل اسرا را داشتیم. بنابراین سیری از اتفاقات گوناگون را در طول این مدت شاهد بودهایم. قبل از اینکه وارد بیانات حضرت آقا شویم، مرور سیر حوادث مذکور، نکته بسیار مهمی در خود دارد و آن اینکه نشان میدهد تلاش رژیم صهیونیستی در مسیر جنگ وجودی ، جنایتی باورنکردنی به بار آورد. هر چقدر شما جلو میآیید و اتفاقات را میبینید، درمییابید که عادتشکنی رژیم صهیونیستی خیلی جدی ادامه پیدا کرده است. این ناظر به آن جملهای است که از حضرت آقا قرائت کردم مبنی بر اینکه اسرائیل برای یک جنگ وجودی به میدان آمده و در این جنگ وجودی شرایط به گونهای پیش رفت که رژیم غاصب به 70 سال قبل برگشت. این امر را میتوان در سیر اتفاقات اخیر به وضوح مشاهده کرد. اسرائیل با تمام توان و امکانات خود به میدان آمد اما در پایان، ماجرا به آتشبس و تبادل اسرا ختم شد. بله قطعاً تبعات جنگ، سنگین بوده و بسیاری از افراد بیگناه به شهادت رسیدهاند. اینها سر جای خود اما چیزی که اسرائیل به دنبالش بود، عملاً محقق نشد.
تاملی در معنا و ابعاد عقلانیت در نزد رهبر انقلاب:
1. عقلانیت دوراندیش: از سیر اتفاقات که بگذریم و وارد بحث اصلی شویم. من ابتدا میخواهم بحثی مقدماتی را درباره عقلانیت از منظر حضرت آقا مطرح کنم. معمولاً وقتی در عالم سیاست میگویند فردی با خردمندی و تدبیر سیاسی کار را پیش میبرد، نگاه این است که آن فرد، دارای «عقلانیت دوراندیش» و نظام محاسباتی است و در رفتارش دودوتا چهارتا میکند. عقلانیت مصطلح، چنین عقلانیتی است. این عقلانیت در اندیشه شخصیتهایی چون امامین انقلاب، دارای گزارههای بیشتری است. آن عقل مصطلح و عقل دوراندیش سر جای خود، علاوه بر اینها منفعت هم مهم است. جایی که شما امتیاز میدهی باید امتیاز هم بگیری. اینها از معانی اولیه و ابتدایی عقلانیت است. این عقلانیت، دو الی سه گزاره دیگر هم دارد.
2. عقلانیت تحولخواه: گزاره دوم پس از عقلانیت دوراندیش، «عقلانیت تحولخواه» است. عقلانیت در علوم سیاسی یک معنای محافظهکارانه دارد؛ شما چیزی را به هم نزن که ثبات از بین نرود. یعنی ما همیشه واژه عقلانیت را در کنار ثبات و محافظهکاری میبینیم. در حالیکه در ادبیات حضرت آقا واژه عقلانیت با تحولخواهی معنا میشود. یعنی یک جاهایی شما باید ثبات را به هم بریزی و برای نیل به ثباتی بیشتر و بهتر، تحول ایجاد کنی. این معنایی است که در نگاه حضرت آقا وجود دارد. ایشان مفصلاً در رد محافظهکاری و مسائلی از این دست، صحبت کردهاند. چند سال پیش در بیانات سالگرد حضرت امام (ره) حضرت آقا تعبیر خاصی را برای امام راحل عظیمالشان به کار بردند و آن اینکه: « حضرت امام (ره)، امام تحول بود.» چنین معنایی از تحولخواهی را در اندیشه حضرت آقا میتوان به وفور مشاهده کرد.
3. عقلانیت ارزشمحور: سطح دیگری از عقلانیت که حضرت آقا از آن بهره میبرند، « عقلانیت ارزشمحور» است. توجه کنید که در عقلانیت غربی، ارزش مساوی با منفعت و این، منفعت است که محتوای عقلانیت را مشخص میکند. اینجا گاهی ما روی ارزشهایی پافشاری میکنیم که شاید در نظام محاسباتی منفعتمحور، نفع مادی برای انسان نداشته باشد و منفعتش، فرامادی باشد. این مسئله مهمی است. آن بازیگران سیاسی که به ورطه عقلانیت غیرارزشمحور میافتند، باری به هر جهت و اینگونه عمل میکنند که منفعت به هر طرف بچربد، بازیگر هم به همان طرف متمایل میشود.
4. عقلانیت معنویتگرا: چهارمین سطح از عقلانیت در اندیشه مقام معظم رهبری، «عقلانیت معنویتگرا» است. معنویت در اندیشه ایشان، موضوع بسیار مهمی است که جلوتر به آن اشاره و سعی میکنم موضوع را با چارچوب نگاه ایشان به مسئله فلسطین و ماجرای غزه تطبیق دهم.
نظام محاسباتی رهبر انقلاب بر اساس ابعاد چهارگانه خرد
پس آن چیزی که رهبر معظم انقلاب را در قامت رهبر انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی و رهبری منحصر به فرد نسبت به سایرین متمایز میکند، نظام محاسباتی خاص معظمله است که با این مولفهها پیش میرود. به نظر میرسد که حضرت آقا براساس این نظام محاسباتی، دست به انتخاب، رفتار و عمل میزنند. در این نظام محاسباتی ویژه، ایشان از یک منشأ بیرونی عقلانیت هم بهره میبرند که نام آن را «وحی» میگذاریم. این عقلانیت دارای اصول ثابتی است و تا قیام قیامت در آن، ظلم؛ پدیدهای نامبارک و عدالت؛ پدیده مبارکی است. شاید جای ظالم و چهره او عوض شود اما قبح ظلم و حسن عدل همواره به عنوان یک اصل ثابت مطرح است.
عقلانیت مقتضی اما مبتنی بر «خیر عمومی»
در این عقلانیت، مقتضیات زمان هم اثرگذار است. این را ما در بحثهای مختلف میبینیم. مثلاً ما در این نوع عقلانیت، یک روز با مصر قطع ارتباط میکنیم اما اکنون حضرت آقا میفرمایند که منع چندانی برای ارتباط با مصر وجود ندارد. یعنی چنین عقلانیتی کاملاً اقتضائات را هم در نظر میگیرد. این عقلانیت به مفهوم «منفعت عمومی» و به بیان دقیقتر «خیر عمومی» هم بسیار وابسته است؛ یعنی منفعت و خیر عمومی در آن بسیار مهم است. با توجه به بیانات گوناگون و هزاران سخنرانی که من تا به حال از حضرت آقا مرور کردهام، اگر در یک کلمه بخواهم عرض کنم، در عقلانیتی که حضرت آقا مبتنی بر آن، رفتار و تحلیل میکنند، توجه به اصول، مقتضیات و منافع، بسیار مهم است.
حال، اگر بخواهیم از این بحث فاصله بگیریم و به اندیشه حضرت آقا در زمینه فلسطین و غزه در طول قریب به یک سال و نیم گذشته بپردازیم، اگر قصد کنیم عقل دوراندیش حضرت آقا را در این موضوع به کار ببندیم و ببینیم که در روایت ایشان از مسئله فلسطین و غزه، چقدر عقل دوراندیش و عقل محاسبهگر مادی وجود دارد، باید بگویم که الی ماشاءلله در روایت معظمله این وجه از عقلانیت موجود است؛ این را از این جهت میگویم که بعدا چنین برداشت نشود که شما فقط به معنویات و مسائل فرامادی توجه کرده و به موضوعات اینچنینی اهتمامی نداشتهاید. وقتی من بیانات حضرت آقا را درباره مقاومت و فلسطین مرور کردم، نزدیک به 230 گزاره در طول همین حدودا یکسال و نیم اخیر یافتم. بعضی از سخنرانیهای حضرت آقا مختص مسئله فلسطین و غزه بود و در بیشتر سخنرانیهایشان به این مسئله اشاره کرده بودند. شاید تعداد سخنرانیهایی که ایشان در آنها به مسئله غزه و فلسطین اشاره نکردهاند، به کمتر از انگشتان یک دست برسد. آن هم به این دلیل که خیلی اقتضای جلسه نبوده است. بنابراین میتوان گفت که در اکثر سخنرانیها حضرت آقا به این مسئله اهتمام داشتهاند. در ادامه به شرح نکاتی که در منظر ایشان نسبت به مسئله فلسطین و مقاومت یافتهام، میپردازم.
7 اکتبر به مثابه امر معقول
نکته اول اینکه رهبر انقلاب، رویداد 7 اکتبر و عملیات طوفانالاقصی را دفاع مشروع جبهه مقاومت از خود میدانند. چندین جمله از ایشان هست که میگویند «دفاع از خود یک مسئله عقلانی است.» بنابراین وقتی کسی به شما حمله میکند، دفاع از خود یک مسئله عقلانی است. هم عقلانیت ابزاری و هم عقلانیت غیر ابزاری این را میپذیرند. انسان مادامی که انسان است، دفاع از خود را بر خویش لازم میداند. لذا دفاع از خود در منطق حضرت آقا قابل ردیابی است.
نکته دیگری که ایشان در مورد طوفانالاقصی بیان میکنند این است که «ضربهای که طوفانالاقصی به رژیم صهیونیستی زد، ضربهای بدون علاج و شکست نظامی سختی بود.» حضرت آقا توضیح میدهند که اینها آمده بودند حماس و مقاومت را از بین ببرند. جنگ ادامه پیدا کرد، حتی به آتشبس رسید اما حماس از بین نرفت. اصلاً معنویت، ارزشها، انقلابیگری و همه اینها را کنار بگذاریم و مبتنی بر عقل ابزاری و مادی به مسئله نگاه کنیم. کسی برای منظوری به کسی دیگر تهاجم کرده، آن منظور، محقق نشده و مهاجم به هدف اولیه خود نرسیده است؛ این یعنی پیروزی برای کسی که مورد تهاجم قرار گرفته. لذا در روایت رهبر انقلاب گزارههای اینچنینی، مکرر وجود دارد. بعضی تصور میکنند که شخصیتی مثل رهبری صرفاً با آیات قرآن، موضوع را مدیریت میکند. البته که آیات قرآن بسیار مهم هستند و بیتردید بر بسیاری از موضوعات، اولویت دارند. ایشان مدتی قبل فرمودند که برخی میگویند مواضعی که ما مطرح میکنیم، بیانیههای سیاسی است، خیر! ما به هیچ عنوان بیانیه سیاسی نمیخوانیم، ما داریم از واقعیت کف میدان صحبت میکنیم. واقعیت کف میدان چه میگوید؟ اسرائیل آمد و قصد داشت کاری را انجام دهد اما نتوانست. چون رژیم غاصب نتوانست و از خود ضعف نشان داد، تصمیم گرفت مردم بیگناه را بکشد. این از زاویه عقلانیت ابزاری و مادی هم معنا دارد.
پیگیری سیاست مهار متجاوز
نکته دیگری که حضرت آقا در این مبحث مطرح میکنند، این است که رژیم صهیونیستی به عنوان تجاوزگر باید محاکمه قطعی شود. ایشان در ادامه میفرمایند که اگر جلوی این سگ هار را نگیرید و اگر اینها بتوانند در منطقه پیروز شوند، نوبت مناطق بعدی هم خواهد رسید. باز این یک مسئله کاملاً مادی و عقلانی است و اصلاً ربطی به ارزشها ندارد. برای جلوگیری از سرایت این تجاوز به تجاوزات بعدی، متجاوز باید محاکمه شود. از این قسم گزارهها بسیار زیاد است. یا پذیرش مذاکره از سوی متجاوز که آقا میفرمایند نشاندهنده شکست دشمن است.
لازم است اینجا به نکته دیگری هم اشاره کنم. این را رهبر فرزانه انقلاب چندین بار بیان میکنند که وقتی ما میگوییم رژیم صهیونیستی در میدان شکست خورده، به این معنا نیست که ما کاملاً قوی بودیم، آقا میفرمایند که ضعف هم داشتیم اما باید ضعفها و پیروزیها را به اندازه دید. این خود یک مبنا در عقلانیت است که موضوع را متعادل ببینیم.
مقاومت با کارآمدی وجودی خود نشان داده است که به اشخاص متکی نیست. محقق نشدن ادعاهای رژیم صهیونیستی نشانه شکست اوست. در یک جمله اگر بخواهم عقلانیت دوراندیش را جمعبندی کنم، باید بگویم که دفاع و مقاومت از نگاه حضرت آقا کاملاً دوراندیشانه بوده، پیروزی هم کاملاً واقعی بوده است. یعنی اگر بخواهیم با قواعد حاکم بر جنگهای نظامی هم به ماجرای فلسطین و غزه نگاه کنیم، به همین جمعبندی میرسیم.
«نظم تجاوزساز» به مثابه علت اصلی تجاوز
بخش دوم روایتی که حضرت آقا مطرح میکنند، «روایت تحولخواهانه» ایشان است. این تحولخواهی در ادبیات رهبر انقلاب الی ماشاالله دیده میشود. ایشان به این نکته اشاره میکنند که پشت این قضایا رژیم صهیونیستی نیست، بلکه آمریکاست. آمریکا میخواهد بر منطقه سیطره یابد و در این مسیر از رژیم صهیونیستی استفاده ابزاری میکند. رهبری با این روایت، نظم ذهنی جهان را که رژیم صهیونیستی مظلوم است و فلسطینیها دارند به آن ظلم میکنند را شکسته و متحول میکند. آیتالله خامنهای به مصاف نظم تجاوز ساز رفتهاند. ایشان توجه سازمانهای بینالمللی را به مسئله فلسطین معطوف میسازند. بارها و بارها اشاره میکنند که چرا سازمانهای بینالمللی در این میان کاری نمیکنند؟ چرا یک اعتلاف بینالمللی علیه اسرائیل شکل نمیگیرد؟ چرا یک اعتلاف رسانهای علیه رژیم غاصب اسرائیل اتفاق نمیافتد؟ چرا نسبت به فرهنگ ریاکارانه و غلطانداز غرب، انتقادی نمیشود؟ غربیها از طرفی فریاد دموکراسی سر میدهند و از سوی دیگر، مردم بیگناه و بیسلاح را میکشند. چرا مسلمانها از این مشرکین اعلام برائت نکرده و ارتباط خود را با آنها قطع نمیکنند؟ رژیم صهیونیستی یک رژیم جنایتکار است و مظلوم نیست. دخالت این بیگانگان در تحقق صلح و سلامت منطقه اصلاً کارامد نیست. منطقه باید توسط مردم منطقه اداره شود. این را قبلاً هم در منظر حضرت آقا شاهد بودهایم. ایشان فرمودند راه حل ما برای مسئله فلسطین یک کلمه است؛ فلسطین باید به مردم فلسطین برگردد. هر تصمیمی برای فلسطین باید توسط مردم فلسطین اتخاذ شود. بنابراین عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی محکوم به شکست است. غزه بر خلاف میل قدرتهای بزرگ به اولویت دنیا تبدیل شده است. رهبر فرزانه انقلاب میفرمایند که اینها میخواستند با خاموش کردن صداها در غزه، غزه را به فراموشی بسپارند. مدتی قبل، آماری دادند که در بیش از 600 شهر در دنیا اعتراضات گوناگون علیه رژیم صهیونیستی برگزار شده است. این مصداق آن آیه از قرآن مجید است که میخواهند نور الهی را خاموش کنند اما به اذن خدا این نور روز به روز روشنتر میشود.
نکته بسیار مهمی که به عقلانیت تحولخواه حضرت آقا برمیگردد این است که ایشان میفرمایند مسئله فلسطین یک وضع جدیدی را در منطقه به نفع جبهه مقاومت شکل میدهد. میخواهم ذیل عقلانیت تحولخواه عرض کنم که حضرت آیت الله خامنهای مسئله فلسطین را در رفتار و بیاناتشان ذیل بستری استفاده میکنند که در آن تناقضات تمدن غرب را به رخ جهانیان بکشند و نشان دهند که نظم جدیدی دارد شکل میگیرد و نظم کنونی جهان در حال از بین رفتن است.
حمایت از فلسطین به عنوان یک ارزش قطعی
در بحث عقلانیت ارزشمحور، وقتی عقلانیت یک بازیگر سیاسی مبتنی بر ارزشها نباشد، شرایط اینطور میشود. سالها پیش کشورهای عربی منطقه علیه اسرائیل و به نفع فلسطین میجنگیدند اما امروز تقریباً میتوان گفت که به ماجرای فلسطین بیتوجهی کرده و موضوع عادیسازی روابط را مطرح میکنند. این عقلانیت، ارزشمحور نیست و کاملاً منفعتمحور است. ما سالها پیش از وقوع انقلاب و تشکیل جمهوری اسلامی، حرفی زدیم و همچنان روی آن حرف ایستادهایم. آن حرف هم این است که به مردم فلسطین ظلم شده و رژیم صهیونیستی یک رژیم ظالم و غاصب است. غصب فلسطین، مسئلهای است که ما روی آن میایستیم و از مردم فلسطین حمایت میکنیم و کمک ایران به فلسطین را یک وظیفه قطعی میدانیم. عقلانیت ارزشمحور یعنی این. اگر حمایت از مظلوم، یک مسئله قطعی است، پس همواره جاری است.
مسئله بعدی خونخواهی است؛ ما در تاریخ سیاسی ایران و جهان کم نداشتیم که بعضاً خونهایی پایمال شده اما عدهای براساس همین عقلانیت ابزاری گفتهاند که اینقدر مسئله را هم نزنید و نگذارید که تنشها ادامه پیدا کند و بدین ترتیب، از خودشان ضعف نشان دادهاند. اگر انتقام از خون به ناحق ریختهشده یک مظلوم برای ما وظیفه است، این خونخواهی را انجام میدهیم؛ ولو بَلَغَ ما بَلَغ، هر اتفاقی میخواهد بیفتد، بیفتد. آن روزی که ما از این ارزشها عقبنشینی کنیم، دیگر مفهوم عقلانیت انقلابی و مفهومی که امامین انقلاب به آن اشاره دارند، روز به روز کوچک و کوچکتر می شود. رهبری کمک بیشرمانه دولتها به رژیم صهیونیستی را از این منظر محکوم میکنند. می خواهم عرض کنم که پافشاری و ثبات بر موضعی که آقا در مسئله فلسطین و مقاومت دارند، خود؛ مسئله مهمی است که به عقلانیت ارزشمحور برمیگردد. اینکه ما در رفتار رهبر معظم انقلاب، وجوهی را میبینیم که این وجوه، ثبات دارد. من میتوانم مثال این را در زمینه سیاست داخلی هم بزنم. مثلا اشاره محکمی که حضرت آقا به مسئله قانون دارند. قانون در جمهوری اسلامی یک ارزش است. ممکن است به خاطر پایبندی به قانون، یک روز امنیت ما هم به مخاطره بیفتد. مثلا چه زمانی؟ در ماجرای فتنه 88. کافی بود رهبر معظم انقلاب، بیتوجهی به قانون و ساختارهای قانونی را عادی انگاشته و نتیجه انتخابات را باطل اعلام کنند. کما اینکه جریان فتنه هم دنبال همین بود. رهبری قاطعانه ایستادند، هرچند کشور، دچار فتنهانگیزی و اغتشاشگری شد؛ زیرا تبعات بدعت بی قانونی شدیدتر و زحماتش بیشتر است. حضرت امام (ره) هم همین نکته را مدنظر دارند. این را ما در رفتار حضرت امام (ره)، هنگامی که شورای انقلاب را تشکیل میدهند، مشاهده میکنیم. شورای انقلاب، تصمیماتی را میگیرد و ما بعداً میفهمیم که این تصمیمات، نظر امام (ره) نبودند. مثلاً در انتخاب مهندس بازرگان به عنوان رئیس دولت موقت، امام (ره) بعدها اشاره میکنند که من با این انتخاب موافق نبودم. در انتخاب بنیصدر به عنوان ریاست جمهوری و یا در انتخاب مرحوم منتظری به عنوان قائم مقام هم شرایط به همینگونه است و حضرت امام بعداً در نامهای به آقای منتظری میگویند که من به ساختارهای قانونی کشور و مشورت با دوستان احترام گذاشتم. میخواهم بگویم پافشاری و ثبات بر موضع، پافشاری بر ارزشها مسئله مهمی است. اگر قانونگرایی یک ارزش است، باید همواره روی آن پافشاری کرد و گرنه تبعات سختی به همراه خواهد داشت. این را ما در تعاملی که جمهوری اسلامی ایران و شخص رهبر معظم انقلاب در خصوص مسئله فلسطین دارند، به وضوح میبینیم.
نقطه تمایز خرد ایرانی از خرد ابزاری
وجه دیگری از عقلانیت در روایت ایشان از مسئله فلسطین، «عقلانیت معنویتگرا» است. این نوع عقلانیت، سطح مترقی و بالای عقلانیت مقام معظم رهبری و همان جنبهای است که عقلانیت امثال ایشان را از دیگران متمایز میسازد. مثلا آنجایی که ایشان امید به پیروزی قطعی میدهند. کما اینکه ما از این امیدهای قطعی به پیروزی قبلاً هم داشتهایم؛ هم در کلام شهید بزرگوار سردار سلیمانی و هم در کلام شهید سید حسن نصرالله. این امید به پیروزی قطعی جبهه مقاومت در مسئله فلسطین در طول قریب به یک سال و نیم گذشته بسیار تکرار شده و رهبر انقلاب دائماً به این نکته اشاره داشتهاند. بخشی از آن ناظر به واقعیتهای سیاسی و بخشی دیگر هم برگرفته از سنن الهی است. حضرت آیت الله خامنهای بارها اشاره کردهاند که سنن الهی ما را به درک این مهم میرساند که مقاومت بر امکانات مادی پیروز میشود. این یک امر قطعی است و هیچ نقضی در آن وجود ندارد؛ اینکه انگیزه ایمانی با ترور از بین نمیرود، بلکه تقویت میشود و این هم برگرفته از عقلانیت معنویتگراست. این را نمیشود با عقلانیت ابزاری توضیح داد. شما برخی اشخاص را به عنوان فرمانده و قهرمان داشتید که شهید شدند، بسیاری از نفرات شما شهید شده و بیش از 50 هزار نفر در غزه جان خود را از دست دادند. چگونه به این وضعیت میگویید پیروزی؟ این را با سطح دیگری از عقلانیت باید توضیح داد. البته این مسئله با سطح اول عقلانیت هم قابل توضیح بود؛ یعنی دشمنی که زن و بچه بیگناه میکشد، قوی نیست، بلکه ضعیف است. با عقلانیت معنویتگرا ماجرا متفاوت میشود. آیهای داریم که وقتی شما صبر میکنید، خداوند عزیزتان میسازد. اینها ادراکاتی است که رهبری از دین و آیات قرآن دارند. ایشان می فرمایند صبر مردم غزه آنها را عزیز خواهد کرد. اینکه امروز مردم در هر کوی و برزنی از دنیا دارند درباره فلسطین و غزه صحبت میکنند، معلول همین باور است. مردم غزه صبر خودشان را به جهانیان نشان دادند. استمداد الهی و استقامت کنید که پیروزی قطعی است. پشتیبانی الهی در گرو همبستگی مسلمانهاست. حضرت آقا در خطبه نماز جمعه نصر فرمودند: « مؤمنین با هم همبستگی داشته باشند، پیروزی قطعی است. » مؤمنین با هم ولایت داشته باشند، آقا ولایت را به معنای همبستگی میدانند. در ادبیات حضرت آقا ولایت به معنای همبستگی است. البته این همبستگی مؤمنین با یکدیگر، ستون میخواهد؛ این خیمه یک عمود میخواهد؛ عمود خیمه چه کسی است؟ همان شخص ولی است که ما در ادبیات خودمان به آن ولایت فقیه میگوییم. پس ما مفصلاً در ادبیات رهبر انقلاب تبلور عقلانیت معنویتگرا را میبینیم. در این نوع از عقلانیت، جنس محاسبات دیگر محاسبات مادی و دنیوی نیست؛ بلکه جنسی معنوی دارد. رهبری یک جاهایی رخدادها را با محاسبات معنوی تحلیل میکنند. در این نوع محاسبه، قوای قلیل ممکن است بر قوای کثیر پیروز شود اما یک شرط دارد؛ آن شرط چیست؟ به اذن الله. خدا چگونه اذن میدهد؟ با همین رهنمودهایی که حضرت آقا میفرمایند؛ اینکه همبستگی داشته باشید، با همدیگر یکی باشید، از خدا استمداد بطلبید، مقاومت و استقامت داشته باشید و غیره. برخی فیلسوفان این شروط را با عناوین نظیر نوامیس الهی یاد میکنند. برخی نیز آن را اصول فلسفه الهی تاریخ میدانند. بنابراین وجه چهارم این عقلانیت را ما در ادبیات حضرت آقا به این شکل داریم میبینیم.
پس «عقلانیت دوراندیش»، «عقلانیت تحولخواه»، « عقلانیت معنویتگرا» و « عقلانیت ارزشمحور» چهارگانهای است که همواره در بیانات آیت الله خامنهای تبلور یافته است. ایشان به عنوان یک شخصیت مکتبی و صاحب اندیشه، این چهارگانه را در بسیاری از موضوعات به کار میگیرند. اینجاست که ما بدون تعصب میگوییم ایشان مجهز به نظام فکری هستند. همانطور که در مورد شهید مطهری این را میگوییم. خیلی جالب است من صحبتهای دهه 60 ، رهبری را که مرور میکردم و میدیدم ایشان در دهه 60 از تولید ملی صحبت کرده و این را در دهههای 70، 80، 90 و تاکنون تکرار میکنند. معلوم است که این شخصیت مجهز به یک مکتب فکری است و مبتنی بر منظومه فکری منسجم که در طول این سالها تداوم داشته است به موضوعات مینگرد. در رفتار یک انسان مکتبی و دارای منظومه فکری مثل ایشان، تناقض وجود ندارد.
آینده جمهوری اسلامی در گرو پایبندی به مغزافزار عقلانیت انقلابی
لذا این عقلانیت چهارگانه موضوع مهمی است و به نظر میرسد که آینده انقلاب اسلامی، آینده جمهوری اسلامی ایران و آینده ایران در یک کلمه وابسته به همین پایبندی به عقلانیت انقلابی است. وقتی شما ادبیات حضرت آقا را دنبال میکنید، میبینید که ایشان در بیانیه گام تاکید میورزند که ما باید پیشرفت کنیم و در این پیشرفت، شتاب پرجهشی داشته باشیم. کشور در 40 سال دوم انقلاب، امنیت خود را به دست آورده، موانع بسیاری را از میان برداشته و اکنون وقت پیشرفت همهجانبه است. جالب است من در ادبیات رهبری میگشتم که ایشان پیشرفت همهجانبه را با چه فرمولی قابل تحقق میدانند؟ با فرمول پایبندی به عقلانیت انقلابی؛ یعنی همان محاسبات منطقی، معنوی و تحولگرا. ایشان به یک معنا رمز پیروزی انقلاب و جمهوری اسلامی را پایبندی به مبانی اصیل عقلانیت انقلابی میدانند و سال 95 هم جریان سخنرانی به مناسبت سالگرد حضرت امام (ره) به این موضوع اشاره کردند. ایشان فرمودند هر جا ما به این نرمافزار و مغزافزار که انقلابی عمل کردن و جهادی عمل کردن است، پایبند بودیم آنجا پیشرفت کردیم و هر جا از اینها غفلت کردیم، به مشکل برخوردیم، عقب ماندیم و ناکام شدیم. انقلابی عمل کردن و جهادی عمل کردن، فحوای عقلانیت انقلابی است.
برای جمعبندی بحث، باید بگویم در مواضعی که حضرت آقا درباره مسئله فلسطین داشتند، یک عقلانیت چند سطحی مشاهده میشود. ایشان از سطوح ارزشگرایانه، تحولخواهانه و منطقی عقلانیت بهره میبرد. مقام معظم رهبری به عنوان پدر و بزرگ جامعه ما، سطحی از استدلالات و مباحث را مطرح کردند که لایههای مختلف جامعه را به خود مشغول میکند؛ از کسی که صرفاً عقلگرایانه به مسائل نگاه میکند گرفته تا کسی که به صورت تلفیقی به موضوع نگاه میکند و نیز کسی که کاملاً معنوی به مسائل مینگرد.