چرا مذاکرات با ایران برای ترامپ در اولویت است

با توجه به پیشرفت‌های هسته‌ای ایران، سیاست‌های آمریکا در قبال مذاکرات هسته‌ای نیازمند بازنگری است و در اولویت دولت ترامپ قرار گرفته است.

در حالی که ایالات متحده و ایران در برابر چالش‌های زیادی قرار دارند، مذاکرات هسته‌ای به یکی از مهم‌ترین و فوری‌ترین مسائل این روز‌ها تبدیل شده است. سیاست‌های آمریکا در قبال ایران طی سال‌ها تغییرات متعددی داشته است. از خروج یک‌جانبه ترامپ از توافق هسته‌ای گرفته تا تحریم‌های شدید و سیاست‌های «فشار حداکثری». این رویکرد‌ها نه‌تنها باعث پیچیدگی بیشتر وضعیت شده‌اند، بلکه به بحران‌های موجود دامن زده‌اند. آیا مذاکره و دیپلماسی در این شرایط می‌تواند راه‌حلی مناسب برای جلوگیری از بحران هسته‌ای و جنگ باشد؟ در این تحلیل به بررسی سیاست‌های ایالات متحده در قبال ایران و نقاط ضعف و قوت آنها پرداخته خواهد شد.

اولویت دادن به توافق هسته‌ای: ضرورت یا سیاست

دولت ترامپ با سیاست «فشار حداکثری» و خروج از توافق هسته‌ای، نه‌تنها به اعتماد ایران ضربه زد، بلکه مسیر دیپلماسی را بسیار پیچیده‌تر کرد. ترامپ در تلاش برای نشان دادن برتری سیاسی ایالات متحده، توافقی که سال‌ها برای آن مذاکره شده بود را به سادگی کنار گذاشت. این اقدام، نه‌تنها شرایط را برای ایران دشوارتر کرد بلکه به دنیا این پیام را داد که ایالات متحده به تعهدات خود پایبند نیست. در این راستا، حتی اگر دولت ترامپ بخواهد دوباره به مذاکرات هسته‌ای روی آورد، بازسازی اعتماد برای ایران و دیگر کشور‌ها به شدت دشوار خواهد بود.

اقدامات آمریکا در راستای سیاست فشار حداکثری

از جمله اقدامات برجسته دولت ترامپ می‌توان به خروج از توافق هسته‌ای در سال ۲۰۱۸ و تحریم‌های شدید اقتصادی علیه ایران اشاره کرد. این تحریم‌ها شامل محدودیت‌های گسترده در بخش‌های انرژی، حمل و نقل، بانکی و حتی واردات و صادرات کالا‌های مختلف بود. تحریم‌هایی که به گفته بسیاری از تحلیلگران، نه‌تنها به ایران فشار وارد نکرد بلکه باعث شد این کشور به سمت افزایش تولید غنی‌سازی اورانیوم و تقویت توانمندی‌های هسته‌ای خود پیش رود. این نوع سیاست‌ها باعث شد که ایران به‌طور فزاینده‌ای در مسیر خودکفایی در زمینه تولید تسلیحات هسته‌ای قرار گیرد و در نهایت مانع از ادامه روند مذاکرات مؤثر شود.

در کنار این، دولت ترامپ همچنین با تلاش‌های دیپلماتیک ضعیف خود نتوانست اجماع بین‌المللی را برای فشار بیشتر بر ایران ایجاد کند. بسیاری از کشور‌های اروپایی و حتی روسیه و چین از تحریم‌ها و سیاست‌های ترامپ انتقاد کردند؛ حتی کشور‌های اروپایی به دنبال حفظ توافق هسته‌ای بودند. این تفرقه در جبهه جهانی، موجب کاهش تأثیرگذاری آمریکا در این مسئله حساس شد.

چالش‌های دیپلماسی در شرایط کنونی

علی‌رغم تمامی این مسائل، دولت ترامپ هنوز می‌تواند در قالب دیپلماسی گام بردارد. با این حال، این امر به یک تغییر عمده در رویکرد سیاسی و به‌ویژه در نحوه برخورد با ایران نیاز دارد. استفاده از «دیپلماسی مبتنی بر فشار» به جای دیپلماسی گفت‌و‌گو محور، به هیچ‌وجه منجر به نتیجه مطلوب نخواهد شد. در حقیقت، فشار‌های اقتصادی و نظامی ایران را به سمت ساخت تسلیحات هسته‌ای سوق خواهد داد، نه به سوی توقف برنامه هسته‌ای خود. ترامپ باید از این نکته آگاه باشد که سیاست «فشار حداکثری» نه تنها ایران را به انجام تغییرات اساسی وادار نمی‌کند بلکه به افزایش تنش‌های سیاسی و تشدید خصومت‌ها منجر می‌شود. 

چالش اصلی اینجاست که مذاکرات هسته‌ای در سایه اطمینان به وعده‌های پیشین آمریکا، معنای واقعی ندارد. ایالات متحده باید از تجربه‌های گذشته خود بیاموزد که سیاست‌هایش باید با شفافیت و انعطاف بیشتری همراه باشد. ایران تجربه بدی از همکاری با غرب در زمینه توافق هسته‌ای دارد و هرگونه سیاست جدید آمریکا باید حاوی اطمینانی در مورد پایبندی به توافق‌ها و کاهش تحریم‌ها باشد. به‌ویژه اینکه ایران باید اطمینان حاصل کند که در صورت رسیدن به توافق، آمریکا آن را نقض نخواهد کرد.

ایران و دستاورد‌های استراتژیک خود

در این میان، ایران نیز به عنوان یک بازیگر مستقل، تحولات خود را در راستای منافع ملی‌اش دنبال می‌کند. ایران سال‌هاست که در مسیر به دست آوردن توانمندی‌های هسته‌ای گام برداشته و حالا به وضعیت استراتژیکی رسیده که حتی در صورت ادامه فشار‌های آمریکا، قادر به انجام فعالیت‌های هسته‌ای است. بنابراین، سیاست «بازگشت به وضعیت قبل» (یعنی بازگشت به شرایط ۲۰۱۵ که تحت توافق هسته‌ای اولیه قرار داشت) از نظر ایران نه‌تنها غیرقابل قبول است بلکه این کشور را در شرایط ضعف قرار می‌دهد.

در واقع، ایران به‌طور فزاینده‌ای توانسته است فناوری هسته‌ای خود را بومی‌سازی کرده و خود را از وابستگی به غرب رها کند. علاوه بر این، ایران به عنوان یک قدرت منطقه‌ای، با استفاده از منابع داخلی و متحدان استراتژیک خود، در برابر فشار‌های جهانی ایستادگی کرده است. در این شرایط، تنها مسیری که می‌تواند راهگشا باشد، تفاهم‌نامه‌های خاص و محدود به مسائل هسته‌ای است که به‌جای تلاش برای لغو کامل برنامه هسته‌ای ایران، روی کنترل و محدود کردن فعالیت‌های هسته‌ای تمرکز کند.

ایالات متحده باید به یک رویکرد جدید برای نظارت بر توافق‌های هسته‌ای دست یابد و از طریق آن اطمینان حاصل کند که ایران هیچ‌گاه از توافقات هسته‌ای خود تخطی نکرده و نمی‌کند. استفاده از ابزار‌های دقیق‌تر مانند بازرسی‌های خاص و نظارت‌های جامع بر تمامی تأسیسات اتمی و نظامی، باید در دستور کار قرار گیرد. در واقع، ایالات متحده باید در کنار تحریم‌ها، از ابزار‌های نظارتی و هوشمندانه‌تری برای نظارت بر فعالیت‌های هسته‌ای ایران استفاده کند. به‌ویژه استفاده از فناوری‌های جدید در بازرسی و پایش داده‌ها می‌تواند اعتبار بیشتری به نظارت‌ها بدهد و مانع از تخطی احتمالی ایران شود.

در نهایت، سیاست‌های آمریکا باید به سمت یک رویکرد واقع‌بینانه‌تر و انعطاف‌پذیرتر حرکت کند. دیپلماسی و مذاکره تنها زمانی نتیجه‌بخش خواهند بود که واشنگتن به‌طور جدی و بدون تعصب‌های سیاسی به تعهدات خود پایبند باشد. یکی از مهم‌ترین نکات در مورد سیاست‌های آمریکا، ضرورت تغییر رویکرد آن به سمت دیپلماسی است. ایالات متحده باید در مذاکرات هسته‌ای با ایران از تجربه‌های گذشته درس بگیرد و به‌جای تکیه بر فشار‌های یک‌جانبه و تحریم‌ها، از راه‌های درست و دیپلماسی‌های سازنده استفاده کند. برای دستیابی به این هدف، آمریکا باید به‌ویژه در زمینه بهبود روابط با ایران و تقویت اعتمادسازی تلاش کند. ادامه فشار‌های اقتصادی و نظامی نه‌تنها ایران را وادار به تسلیم نخواهد کرد، بلکه به طور مستقیم به بحران‌ها و تهدیدات جدیدی دامن خواهد زد. اگر ایالات متحده می‌خواهد در روند مذاکرات هسته‌ای موفق باشد، باید علاوه بر توجه به امنیت ملی خود، به ثبات منطقه‌ای و اعتمادسازی با ایران توجه ویژه‌ای داشته باشد.

منبع: carnegieendowment

اگر خوشت اومد لایک کن
0
آخرین اخبار