به گزارش پایگاه خبری افشاگری و به نقل از ستاد خبری سی و نهمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران، نشست تخصصی «39-20» با حضور رامتین شهبازی استاد دانشگاه و منتقد سینما با موضوع «ژانر در فیلم کوتاه محدودیت یا گشایش» ظهر روز شنبه 30 مهرماه در پردیس ملت؛ محل برگزاری سی و نهمین جشنواره فیلم کوتاه تهران برگزار شد.
رامتین شهبازی در این نشست بیان کرد: ما سه کلان ژانر داریم؛ تراژدی، ملودرام و کمدی. البته ملودرام ژانر محبوب سینماست به گونهای که ممکن است شما الان یک فیلم از دهه 40 ببینید و به اندازه مخاطبی در همان دوره لذت ببرید البته ملودرام به سطحی رسیده که گاهی تراژدی مدرن میشود.
وی افزود: ما وقتی وارد حوزه تولید میشویم با برخی به عنوان تکنسین مواجه میشویم ولی اگر بحثهای زیباشناسی و فلسفه را کنار بگذاریم و صرفا به برخی نگاه تکنسین داشته باشیم میبینم که کار آنها به ژانر میرسد. آن هم در عادتوارهای برای مخاطب ایجاد میکنند که بر اساس آن مخاطب پیش میرود.
شهبازی مطرح کرد: ژانرها به دلیل ارتباطی که با تاریخ زیستی خود پیدا میکنند از عناصر صرفاً شمایلی فراتر میروند مثلا فیلمهایی ساخته میشوند که در دوره جنگ به بازنمایی یک بحث سیاسی تمایل پیدا میکنند. مثلا بعد از قضیه یازده سپتامبر سینمای وحشت گستردهتر شد چون آن هراس اجتماعی که از قضیه یازده سپتامبر وجود داشت در سینما تبلور پیدا کرد به دلیل اینکه یک سری عناصر تکرار شونده وجود داشت که ذهن مخاطب را به حوزههای شناختی نزدیک، نقشوارهها را ترسیم و ذهن مخاطب را درگیر میکرد.
وی با بیان اینکه مقوله سینمای اروپا خودش یک کلانژانر است، گفت: نظریه ژانر و نقد ژانری از دل نظریههای ادبی بیرون میآید، نظریههای ادبی هم نظریههای هستند که از خیلی زمانهای پیش به حالا رسیدند حتی بحثهای روایی هم به همان زمان ارسطو و افلاطون برمیگردد. حتی در بحث ژانر مباحثی که از حوزه زبانشناسی میآید هم وارد سینما میشود.
شهبازی بیان کرد: گاهی چنین سوالی پیش میآید که اگر قرار است یک ژانر از یک فرهنگ به فرهنگ دیگر برود چگونه تغییر ماهیت میدهد؟ مثلا ژانر جنگی که در جهان متداول است چگونه در سینمای ایران به دفاع مقدس تبدیل میشود؟ برخی از این فیلمها هدفشان تهییج مخاطب برای رفتن به جنگ است پس این ژانر توانسته در دل خود زاد و ولد داشته باشد اما در دهه 70 خود این ژانر دچار نقد میشود و حتی فیلمسازان جدیدتری میآیند که جنگ را تجربه نکرده اند اما سوالاتی را درباره خود جنگ مطرح میکنند سینمای دفاع مقدس البته سینمای مأخوذ از سینمای جنگی جهانی است.
شهبازی بیان کرد: وقتی شما از منظر پدیدارشناسی با یک فیلم مواجه میشوید باید جهانی را که میشناسید داخل یک پرانتز بگذارید، باید هرآنچه را که میشناسید کنار بگذارید و بعد با اثر هنری برخورد کنید.
این منتقد ادامه داد: در ایران تنها فیلمهای کمدی، ملودرام و جنگی توانستهاند قاعدههای ژانری را پیش ببرند اما در سینمای ترسناک به جز دو سه فیلم بقیه نتوانستهاند قواعد ژانر را داشته باشند. این را هم باید بگویم که ذهن انسان اصولا ساختارمند است یعنی گره افکنی در فیلم رخ میدهد باید گرهگشایی هم داشته باشیم پس باید به فیلم نظم بدهیم مثلا وقتی میگوییم بیرون از این ساختمان باران میبارد دیگر احتیاج زیادی به توضیح ندارد اما یک زمانی هست که شما تازه زبان فارسی را یاد گرفتید و متوجه منظور نمیشوید آنگاه بیرون میروید و با باران مواجه و متوجه منظور میشوید در پدیدار شناسی هم ما به دنبال چنین مواجههای هستیم.
وی با تاکید بر اینکه درباره شیوههای کلاسیک صحبت میکند، توضیح داد: در ژانر با مقولهای به نام «وضوح» مواجه هستیم مثلا وقتی یک قهرمان کابوی در فیلم وسترن میبینید آن کاراکتر برای شما وضوح دارد و شما میتوانید پیگیری کنید که چگونه از نقطه آ به نقطه ب برسید. ما هرچقدر این وضوح را کم کنیم به عنصری به نام «ایهام» میرسیم پس هر اندازه این وجوه ایهام بیشتر باشد شما به سینمای تجربی نزدیک میشوید. در این صورت ذهن مخاطب در راستای ایجاد نظم فعال میشود.
وی در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت: شما حتما عبارتی به نام «مرگ مولف» را شنیدهاید که در ایران به بدی ترجمه شده این اصطلاح یعنی اینکه مولف دارای یک صدا در کنار باقی صداهاست، مولف حالا یک صداست اما حذف نشده است.
شهبازی با بیان اینکه بحث مخاطب به ویژه در فیلم کوتاه مهم است، مطرح کرد: گرچه ایجاد ایهام در فیلم یک هنر است «ابهام» اما کار هنری نیست ابهام یعنی اینکه نمیتوانید کامل حرف خودتان را به مخاطب بیان کنید. گرچه در این سالها در فیلمهای کوتاه ایهام زیاد بوده است اما همین موضوع باعث شد ژانر چندانی نداشته باشیم.
وی گفت: برخی میگویند فیلمهای ژانر فیلمهای سخیفی هستند چون فقط وظیفه سرگرمیسازی را دارند اما این درست نیست. اتفاقا اینکه بخواهید عناصر ژانر را به اجرا دربیاورید سخت است. ژانر به ما کمک میکند مخاطب خود را سرگرم کنیم و سینما را یاد بگیریم. سینمایی که از ژانر دوری میکند و بیشتر به سمت ایهام میرود کمک میکند ما زبان شخصی خود را شکل بدهیم ژانر اما زبان عمومی است که همه ما با آن آشنا هستیم، بحث ایهام یک بحث شخصی است اما شما فیلم خود را بسازید. اگر آگاهانه با این موضوعات بخواهید فیلم بسازید شک نکنید فیلم بدی میسازید. این اما به معنای مطالعه نکردن نیست، مطالعه زیاد اتفاقا باعث میشود این موضوعات به ناخودآگاه شما برود.